قابل توجه مادحین اهل بیت (ع) ...
مداحی که خودش را تنبیه میکرد
«شهید محمدمهدی نصیرایی» جانشین یکی از محورهای واحد اطلاعات و عملیات لشکر ویژه 25 کربلا بود و در عملیات والفجر هشت در منطقه فاو به درجه رفیع شهادت نائل آمد .
این شهید بزرگوار از شهدای مداح دفاع مقدس بود . صدای سوزناک او هنوز در گوش همرزمانش باقی مانده است .
ذاکر الحسین (ع) ؛ شهید محمد مهدی نصیرایی
رضا دادپور از مداحان اهلبیت (ع) و از فرماندهان بهداری لشکر ویژه 25 کربلا در دوران دفاع مقدس ، خاطره ی زیبا و آموزندهای را از شهید نصیرایی بیان میکند که با هم میخوانیم :
حقیقتاً «شهید مهدی نصیرایی» از فن و فنون مداحی چیزی نمیدانست ، اگر صدای مهدی را برای مداحان امروزی پخش کنیم شاید بگویند : این هم مداح بود ؟ اما در او چیزی وجود داشت که وقتی زبان باز میکرد و صلوات اول مداحی را میخواند ناگهان همه کسانی که در مجلس نشسته بودند دلهایشان تکان میخورد و حال عجیب معنوی پیدا میکردند و هیچ کس در حال و هوای خودش نبود .
بعد از شهادت مهدی در پایگاه شهیدبهشتی اهواز وقتی وارد اتاقمان شدم دیدم «شهید حسین موقر» نوار کاست مداحی آقا مهدی را در ضبط گذاشته و دارد گریه میکند . رفتم کنارش و ضبط را خاموش کردم و گفتم : بابا بس کن دیگه خسته شدیم ، ول کن ، چقدر گریه میکنی ؟ داری خودت را میکشی ؟ مهدی رفت ، خوش به حالش .
صورت پر از اشکش را نشانم داد و آرام مثل اینکه من سرش فریاد نزدهام گفت : رضا ! دعا کن شهید شوم .
گفتم : انشاءالله شهید میشویم .
گفت : رضا ! اگر شهید نشویم چی ؟ میدانی که جنگ تموم بشه ما رو به عنوان روانی میبرن تیمارستان ؟
گفتم : چی میگی حسین ؟ دیوانه شدی ؟ این حرفا چیه میزنی ؟
گفت: ما نمی تونیم تحمل کنیم .
قیافهاش تغییر کرد و با کمی مکث گفت : خُب ولش کن . مهدی رفت ، ما هم اگه خدا خواست ملحق میشیم .
نگاهی به ضبط صوتی که من صدای مهدی را قطع کرده بودم ، انداخت و گفت : تو نمیدونی ؟
با تعجب گفتم : چی رو ؟
گفت : برای من جای سوال بود چرا وقتی مهدی میرفت مسجد محدثین بابل میخوند ، خوندنش آن قدر سوز داشت .
من هم گفتم : آره . اتفاقاً برای من هم همیشه سوال بود .
گفت : ولی من جوابم را پیدا کردم .
چشمهایم برقی زد و خودم را کنار حسین جا به جا کردم و گفتم : خب ، بگو .
گفت : وقتی مهدی شبها میرفت مسجد محدثین تا بخونه قبلش میرفت پشت مسجد ، پشت مقبره ، یک بار کنجکاو شدم که چرا میره ؟ کجا میره ؟ سر قبر کی میره ؟ برنامهاش چیه ؟ دیدم تو تاریکی مهدی رفت گوشهای ، محکم زد زیر گوش خودش و به خود گفت : تو فکر میکنی کی هستی ؟ فکر میکنی اینا برای تو جمع شدن ؟ نه ، اینها برای امام زمان (عج) اومدند ...
راستش اول من تعجب کردم که چرا خودشو میزنه ، بعد فهمیدم اول خودشو تنبیه و ادب کرد بعد اومد تو مسجد .
مهدی هر چه منیت داشت ، با همان سیلی اول ، پشت مسجد کنار آن چند تا قبر دفن کرد ...
دست نوشته شهید محمد مهدی نصیرایی
روحمان با یادشان شاد ؛
شهدا را می گویم ...
سلام خیلی عالی و خوبه وبلاگتون و از اینکه این وبلاگ ایجاد کردی ازت متشکرم یکم از فونت درشتری استفاده کن مثل وبسایت من که در مورد آتی سکه هست
I Really enjoyed from your text
سلام دادا,وب زیبایی دارید,به روزم منتظر حضورتون هستم[گل] یامولاعلــــــی...
خواص بی خواص: دانلود فوتو کلیپ بسیار زیبا و آموزنده به روایت رهبر معظم انقلاب در مورد خواص صدر اسلام و علل انحراف آنان (زبیر بن عوام)